ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون




 
شون پن از عجایب دنیای هالیوود است که از کمر خم کردن در برابر ملاحظات تجاری برای فروش خود و فیلمهایش خود داری کرده است. دراین جا بیشتر از او بدانیم...
سینما روها و منتقدین، شون پن را یکی از با استعدادترین هنر پیشه‌های دوران خود می‌شناسند. شون در 17 آگوستِ سال 1960 در بوربانک ایالت کالیفرنیا به دنیا آمد. وی فرزند دوم الین ریان بازیگر و هنر پیشه‌ای به نام لئو پن بود که در دوران بازیگریش در لیست سیاه (فعالیتهای ضد آمریکایی) قرار داشته و بعدها به کار گردانی تغییر شغل داده بود. شون پس از ترک دانشکده‌ی سانتا مونیکا در رشته‌ی اتو مکانیک، در اواخر دهه‌ی هفده میلادی دوره‌ی کار آموزی بازیگری را با گروه تئاتر (Group Repertory Theater) در شهر لوس آنجلس گذراند. و در سال 1981، اولین فیلم خود را به نام برادوی (Broadway) به تهیه ‌کنندگی کمپانی هارتلند ساخت.
وی از نزدیک شخصی است به نظر عصبی و در صحبت کردن دچار تردید شده و عبارات را به شکل عجیبی ادا می‌کند، هرچند فیلم نامه‌هایی که او نوشته ثابت می‌کنند که وی بسیار متفکر است و کلمات را استادانه به کار می‌برد. شون همیشه رابطه‌ا‌ی از عشق و نفرت نسبت به هالیوود داشته که عمدتاً به این علت بوده که او ترجیح می‌دهد که در حاشیه‌ی این صنعت مشغول به کار باشد تا این که برای به دست آوردن پول بیشتر، در زیر نور آن قرار گرفته و لذت ببرد. زمانه و همین طور هم‌ دوره‌‌ای‌هایش او را مغرور و متکبر می‌دانند.
شون ازدواجی کوتاه اما جنجالی با مادونا دردهه‌ی 1980 داشته و در سال 1996 با هم کار بازیگر خود رابین رایت در فیلم توفیق State of Grace)) ازدواج کرد و این ازدواج تا سال 2010 ادامه داشته است. او از رایت صاحب دو پسر به نامهای دایلان و هوپر‌ است.
در هالیوود پن در نقشهایی بیشترین خواهان را داشته که نیاز به بازی زیر پوستی پیچیده‌ای داشته یا شعله‌های ناگهانی و رعب‌آور از خشونت واقعی را می‌طلبد. او معمولاً نقشهایی را بازی کرده که در تضاد با مردان خوش ‌برخورد و پیچیده‌ای بوده که بین اهریمن و ذات بشر دوستانه گیر افتاده‌اند. تقریباً می‌توان گفت که پن منحصراً با کار گردانان آمریکایی هم چون برایان دی پالما، دیوید فینچر وودی آلن و کلاینت ایستوود کار کرده است. او نخستین جایزه‌ی خود را برای نقش جف اسپیکولی در یک درام کمدی دبیرستانی به نام روزهای هیجانی در بلندی‌های ریجمونت (Fast Times at Ridgemont High) گرفت. پس از یک دوره سکون در دهه‌ی 1980، او با بازی‌های درخشان در فیلمهایی همچون رنگ‌ها (Colors )، توفیق، راه کارلیتو (Carlito's Way) و دور برگردان (U-Turn) به این حرفه بازگشت. در سال 1998 برای بازی خیره‌کننده در فیلم موفق خط نازک قرمز (The Thin Red Line) به کار گردانی ترنس مالیک تحسین همگان را برانگیخت. پن از روی تفنن کارگردانی فیلمهای سرخ پوست دونده (The Indian Runner ) و نگهبان تقاطع The Crossing Guard)) را برعهده گرفته است. در سال 1995، وی اولین نامزدی اسکار را برای ایفای بسیار عالی در نقش یک زندانی محکوم به مرگ در فیلم راه رفتن مرد مرده (Dead Man Walking) به دست آورد. در سال 1999 برای دومین بار نامزد دریافت اسکار برای نقش ‌آفرینی خود در نقش یک جاز گیتاریست سی ساله در فیلم وودی آلن به نام شیرین و شرور (Sweet and Lowdown) ‌و در سال 2002 مجدداً نامزد دریافت اسکار برای تفسیر و ایفای نقش یک مرد عقب مانده‌ی ذهنی در فیلم من سام هستم شد.
پن با کار گردان دانمارکی به نام توماس وینتربرگ به طور آزمایشی با فیلم علمی تخیلی همه چیز درباره‌ی عشق( It's All About Love) کار کرد و هم چنین در فیلم 21 گرم ((21 Grams به کار گردانی یک مکزیکی به نام الِخاندرو گونزالس ایناریتو ایفای نقش کرد.
وی در سالهای نخسین بازیگری‌اش بیشتر از آن که به خاطر نقشهایش مشهور باشد به پسر بد هالیوود شهرت پیدا کرده بود. او در سال 1987 به مدت 32 روز زندان به دلیل ضرب و شتم یک عکاس محکوم شد که سعی در گرفتن عکس درصحنه‌ی فیلم رنگ‌ها را داشت. پن حتی زمانی که نامزد دریافت جوایز آکادمی هم می‌شد به ندرت آنها را به دست می‌آورد. وی به خاطر مسائل مربوط به روابط عمومی (فعالیت‌های سیاسی) علی‌رغم اجراهای خیره‌کننده‌ی خود در فیلم‌هایش اغلب از گرفتن نقشهای اصلی باز می‌ماند.
اخیراً در نوشته‌هایش حس طغیانگری دیده می‌شود. او مخالف جدی جنگ در عراق بوده و برای اعلام دیدگاه‌های خود تمام صفحه‌ی تبلیغات روزنامه‌های واشنگتن پست و نیویورک تایمز را خریداری کرد. و دو سفر زمینی در دسامبر سال 2002 و مجدداً در نوامبر 2003 کمی قبل از دست گیری صدام حسین به عراق کرده است. او مصرانه می‌خواهد بگوید که نه صلح طلب است و نه طالب جنگ ولی احساس می‌گوید که حمله‌ی ناگهانی به عراق سوء استفاده‌ی ایالات متحده‌ از قدرت بوده است.
بالأخره پن توانست در سال 2004 جایزه‌ی اسکار را در فیلم رودخانه‌ی مرموز (( Mystic River به کار گردانی کلینت ایستوود به دست آورد که نقش فردی را داشت به نام جیمی مارکوم، مردی با پیشینه‌ی جنایی که به خاطر قتل دخترش با دو دوست دوران کودکی خود برخورد می‌کند. زندگی این سه پسر هنگامی که یکی از آنها دزدیده شده و به او تجاوز می‌شود، عمیقاً تحت تاثیر یک دیگر قرار می‌گیرد. گر چه آنها در بزرگ سالی به دور از یک دیگر بزرگ شده‌اند، ولی هنگامی که دختر یکی از آنها به قتل می‌رسد، گذشته‌‌ی مشترکشان دوباره ظاهر می‌شود. نفر دوم باز پرس اداره‌ی پلیس است که مأموریت دارد در مورد این پرونده رسیدگی کند و سومین فرد مظنون به ارتکاب این جنایت است.
قرار است فیلم تفنگ دار ((The Gunman امسال اکران شود.